دنیای من و هستیم

 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 52
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 117
بازدید کل : 186979
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 1251
تعداد آنلاین : 1

دوست دارم اسیسم
کد موس


 
حرف حسابی با بعضیا...

سلام به دوستای گل و عزیزم...خوبین؟به قول یه داداشی دماغتون چاقه؟سر حالین؟Happy Dance

امروز اومدم باهاتون حرف بزنم اما نه خاطره یا اینجور چیزا...اومدم با بعضیا چندکلمه حرف حساب بزنم.

اول بذارین از t-azizedelami شروع کنم.آقای فلانی،برادر،من گردنم از مو نازک تر،من غلط بکنم پرستو رو اذیت کنم.اصلا کی جرات داره اذیتش کنه چون چنان طرفو ضایع میکنه که تا عمر داره اسم کلمه آزارو اذیت رو هم نیاره.بنده هم عاشق ومخلص پرستو جون هستم.خارج از شوخی من خیلی دوسش دارم.عینه یه خواهرHeart Smile.همیشه هم باهم بودیم و نذاشتیم کسی به دیگری بخواد چپ نگاه کنه،پس خیالتون از بابته آبجیتون راحت!(حالا بهم بگو ببخشید..زود..زود!)

اما حالا جواب یه آقایی،برادری،عزیزی بنام ali...

اول امیدوارم که ALI حتما اینو بخونه دوما وقتی کسی حرفی میزنه یا نظری میذاره لطفا آدرس ایمیل یا وبلاگشو بذاره تاجوابشو بدم.ببینین من هرگز از انتقاد ناراحت نمیشم.همیشم خودم ازتون خواستم تا اشکالات وبمو بگین چون اصلا دارم واسه شما مینویسم در اصل.این دوست ما یه مقدار که چه عرض کنم بسیار کم لطفی کردن.خوب از مطالب خوشتون نیومده مجبور نبودین بخونین.به نظره شما نوشته هام رفعه تکلیفه خوب شما وب بنویسین ما بیایم بخونیم یاد بگیریم.(در ضمن همه دوستای وبلاگیم میدونن که وقت زیادی برای نوشتن ندارم بخاطر درس و پروژه)شعرای من کپی پیسته خوب شما میخوای شعر بگو من تو وبم بذارم.اولا من تو نوشته هام شعر ندارم.دومااگه قبلا بوده تا جایی که امکان داشته اسم شاعر زیرش بوده.سوما چه حرفه بی ربطی.خوب معلومه کپی از یه جایی میشه.Whoop De Dooهمه همینطورن.نه من حافظم،نه سعدی،نه مولاناو نه...!همیشه از هر مطلبی که خوشم بیاد واسه دوستام میذارم اونام استفاده کنن.دوست عزیز بهتره وقتی میخواین حرفی بزنین قبلش کمی فکر کنین.به نظرم حرفاتون فقط این معنی رو میداد:از رو هواحرف میزنین و کلا میخواستین یه حرفی زده باشین.

خوب حالا بیخیاله اینا...امروزpmc limoرو دیدین؟وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای!کامران هومن جونم بودن.متاسفانه نتونستم درست ببینمش.(کاش یکیتون فردا یا شنبه ضبط کنه برام ایمیل کنه.آخه متاسفانه خودم دانشگام)قربونشون دیدین چقد ماه بودن.واااااااااااای خداجون چقد ماهن این دوتا...

راستی بچه ها دیروزم تولد داشتیم هان...اینبارم تولد یکی از عزیزترینای منه...آبجیه عزیزم دوباره از همینجا تولدتو تبریک میگم...امیدوارم همیشه شادو سلامت باشی و به آرزوهای قشنگت برسی...این تبریک رو از طرف منو داداشی بپذیر مهربونم...

ميدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبريک گفته اند شايد واژه هاي تبريک آنها زيباتر بوده اند اما  با عشقي که من به همراه تبريکم روانه قلب مهربانت ميکنم قابل قياس نيست روز ميلاد تو روز شکفتن غنچه هاي مهربانيست با تمام وجود دوستت دارم تولدت مبارک

خوب واسه رفع خستگی بریم یه مطلب ببینیم...نظر بذارین حتما...



ادامه مطلب

چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, توسط sogand



یه ادامه مطلبه باحال...

سلام نی نی جونیا،خوبین؟

تاسوعاوعاشورای حسینی چطوربود؟رفتین هیئت؟عزاداری کردین؟پسرا شماره دادین؟دخترا شماره گرفتین؟(اگه از این کارا کرده باشین به فلک میبندمتون)خوب چه خبر دیگه؟

مااین 2روز رو همگی خونه مادربزرگم اینا جمع میشیم.اولش شب نمیخواستم اونجا بمونم امازن عمومو عمه کوچیکمو دختر عمه هام ودختر عموهام اصرار کردن منم موندم.(آخه اگه من نباشم هیچکی نیس براشون شیرین زبونی کنه)خلاصه شب تا4صبح خندیدیم و جک گفتیم.هرجکی که میگفتیم و همه میزدن زیر خنده بهشون میگفتم امام حسین تو کمرتون بزنه نخندیدن گناه داره!از 4به بعدم همه خوابیدن جزمن چون با صدای خروپف مامان بزرگم و یکی دو نفر دیگه نمیتونستم بخوابم.منم توی اون سرما رفتم تو حیاط نشستم.کلا اونشب یه ربع هم نخوابیدم.برای نماز همه بیدار شدن جز یکی از دختر عمه هام که 1سال ازم بزرگتره.هی عمم صداش میکرد به اینصورت:

- عزیزم،مامان،پاشو   -ولممممممممم کن!   -دخترم روز عاشورا بعد تو نمازتو نخونی؟   -بهت میگم ولم کن!           -نازنینم پاشو    بازم پتو رو کشید رو سرش و گفت: برو اونورررررر!   عمم پتو رو از روش کشید که بلندش کنه دخترعمم بلند شد یکی محکم زد عممو خوابید.مادیگه داشتیم غش میکردیم از خنده این صحنه رو که میدیدیم.حالا صبح به مامان بزرگم میگم چقد خروپف میکنی میگه:من؟؟؟؟؟؟؟؟؟واااااااا!منو خرو پف؟  به دختر عمم میگیم چرا عمه رو زدی میگه:غلط کردین.چرا الکی حرف میزنین؟ آخه آدم به اینا چی بگه گرچه دختر عمم بیچاره تو عالمه هپروت بوده.خلاصه داستان ظهر رفتیم بیرون.همش یاده رز جونم بودم آخه پارسال باهم تا شب بیرون بودیم و خیلی خوش گذشت اما امسال نیومده بود.دلم براش یه نقطه شده.رز جونممممممممممممممم

هستیمم دیشب زنگید.کمی باهم  حرفیدیم بعد چون خوابش میومد زود قطع کرد.راستی دانشجوهای محترم روزتون مبارک.

حالا بریم ادامه مطلب...

حتما نظر بذارین...



ادامه مطلب

پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط sogand



یه روز پراسترس ومطلبی جالب...

سلام جیگر میگرا

خوبین؟احوالتون؟چه کارامیکنین؟میدرسین؟میرقصین(که البته الان زشته)؟میترسین؟خلاصه چیکار میکنین؟دیدین اون تخته خوابه چقد باحال بود.رز جونم که میگه واسه جزجیگر کردم مردا عالیه...

خوب حالا بذارین  کمی از دیروز براتون بگم.دیروز امتحان داشتیم.منم کمی خونده بودم.گفتم صبح دوباره یه دور مشت میزنم جزومو.واسه همینم گوشیمو رو 7 صبح تنظیم کردم.صبح که زنگ خورد قطعش کردم گفتم عیب نداره7 مین دیگه که دوباره زنگ میخوره بیدارمیشم.دوباره هم زنگید در نهایت خاموشش کردم و گفتم خودم یه ربع به 8 بیدار میشم.8بیدار شدم پیش خودم گفتم بابا چیزه خاصی نمیشه تا 30/8میخوابم.37/8بیدارشدم گفتم جهنم بذارم 10مین به9 بیدار شم از 9شروع میکنم به خوندن که تا10 برم دانشگاه.خلاصه بنده بالاخره ساعت 20/9 تخت گرم ونرمم رو بدرود گفتم و با عصبانیت اونم با تماس پرستو بیدار شدم.Whoop De Dooپرستو میخواست ببینه واسه کنفرانس امروز(که همون دیروز باشه)چیکار میکنم؟منم دیشب تا ساعت 2ایمیلمو چک کردم استاده جوابی بهم نداده که امروز میتونین ارائه بدین.پرستو هم گفت به منم جواب نداده.پس منم گفتم بیخیالش من که امادش نکردم.آقا نیم ساعت بعد پرستو گفت اسی(استاد) جوابمو داده.منم نگاه کردم دیدم بببببببببببببببببببله جواب بنده رو هم لطف کردن دادن و نوشته بود: salam   ok....اینقدم ریز نوشته بود که به قول پرستو کلی گشتیم تا جواب اسی رو پیدا کردیم.داشتم دیونه میشدم.سریع اماده شدم و از متنم پرینت گرفتم رفتم دانشگاه.یه کلاس رو نرفتیم با بچه ها.با پرستو رفتیم کنار آب و نشستیم به تمرین کردن.پرستو رو نشوندم گفتم مثلا الان سر کلاسیم تو گوش بده به من...اون بیچاره هم بی حرف داشت گوش میداد...بالاخره

بریم ادامه...



ادامه مطلب

جمعه 11 آذر 1390برچسب:, توسط sogand



تخت خواب قهرو آشتی وراهکارهای مطالعه...

سلام به همه دوستای گلم

خوبین که؟اول ایام سوگواری امام حسین (ع)و ورود به ماه محرم رو تسلیت میگم.خوب دیگه برای مدتی آهنگ و رقص و جلف بازیو....همه تعطیل.منم قالب وبلاگمو موقتا عوض کردم.

حتما ادامه مطلب رو بخونین چون نزدیکه امتحاناته و بدرتون هم میخوره یه مطلبش..

امروز رز جونم بهم زنگید.اینقده خوشحال شدم که صداشو شنیدم که نگو.بعدش حرفامون به یه جاهایی کشید که اعصابم خراب شد.یعنی خودم اون موضوع رو از قبل میدونستم.راستش خسته شدم دیگه.همش میترسم رز عزیزم رو هم مثه چیزای دیگه که دیوانه وار عاشقشون بودم از دست بدم.انگار زندگی نگاه میکنه ببینه چه چیزایی واسم از همه عزیزتره اونا رو بگیره.همش میترسم حرفای مزخرف دیگران باعث دلخوری یا جدایی ماها بشه.بعد از جریان هستیم فهمیدم که دیگه هیچی غیر ممکن نیس.راستش من هر وقت ناراحتم و تو خودم فرو میرم همه فکر میکنن من مغرورم و اینطور رفتار میکنم.درصورتی که از درون دارم دیوونه میشم.میدونم دل رز من عین یه دریاست که به حرفای خاله زنکی گوش نده اما بالاخره اونم آدمه و ممکنه تو ذهنش...!چون امروز خیلی ناراحت بودم کمی گریه کردم بعد از تماس رز جونیم بعدش رفتم با نی نیمون بازی کردم کلی که فراموشم شه کمی.

خوب حالا یه خبر...فردا ساعت 10 با هستیم قرار گذاشتم که ببینمش.همش لحظه شماری میکنم تا چشمای قشنگشو ببینم.امروز بعده 2هفته زنگید.داشتم از شنیدنه صداش جون میدادم بس که دلم تنگ شده بود.کی بشه این ساعتای لعنتی بگذرن و من به دیداره هسیه زندگیم برم.

امشبم مادربزرگم یه شام نذری واسه پسر دایی بزرگم درست کرده بود و همه اونجا دعوت بودیم.یه قرمه سبزی بود که نگو.جاتون خالی...

این هفته امتحان دارم.نمیدونم کی خدا قسمت میکنه جوگیر شم درس بخونم.

همچنان از نظرات و حرفای قشنگتون مرسی.بازم از این کارا بکنین و دل این حقیر رو با نظراتتون شاد کنین.

خوب اینم ادامه مطلب این پست(تختخواب...)....



ادامه مطلب

دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:, توسط sogand